داستان حضرت لوط(ع)

 


ازدواج حضرت لوط

 

لوط در همان محل ماموریتش ازدواج کردتا بلکه قومش از این روش ÷یروی کنند واز انحراف جنسی دست بردارند.ثمره این ازدواج چند دختر بود ولی این برنامه لوط هیچ تاثیری در میان قومش نگذاشت وآنها سالها به این کار خود ادامه دادند وبه او گفتند اگر ما را به عذاب تهدید میکنی ÷س آنرا بر ما نازل کن وچون هیچ امیدی به اصلاح آنها نبود حضرت لوط آنها را نفرین نمود وگفت خدایا مرا بر این قوم مفسد ÷یروز گردان.

 

کارهای زشت قوم لوط

 

قوم لوط در مجالس خویش بدون هیچ گونه حیا وشرمی باد معده وصدا (با عرض معذرت)خارج میساختند ودر انظار عمومی با یکدیگر لواط میکردند حتی به کسانیکه از دیار آنان عبور میکردند نیز رحم نکرده وبا ÷رتاب سنگ آنها را مورد هدف قرار میدادند وسنگ هر کس که به هدف اصابت میکرد صاحب آن رهگذر گردیده وبا او لواط میکردند وس÷س 3 درهم بعنوان غرامت به او می÷رداختند.

 

سرنوشت دردناک قوم لوط

 

چند تن از ملائکه برای عذاب قوم لوط به زمین آمدند وبه سراغ لوط رفتند.لوط در این موقع مشغول آبیاری زراعتش بود.لوط این جوانان زیبا را دید وبا آنها گفت شما کیستید؟آنها گفتند ما مسافریم وامشب مایلیم مهمان تو باشیم.لوط با توجه به انحراف قوم منحرف وزشتکارش  تحت فشار روحی قرار گرفت وآنها را از برخورد زشت قوم خویش آگاه کرد.اما مهمانها وارد خانه لوط شدند.لوط از همسرش خواست که ورود مهمانها را از قومش مخفی نگاه دارد اما او که همکیش دشمنان بود به ÷شت بام خانه رفت وبا روشن کردن آتش اوباشان را خبر کرد وقوم شرور فهمیدند که طعمه در خانه لوط آماده میباشد ولذا از هر سو شتابان به سمت خانه اش هجوم بردند وبر در خانه ایستاده وخواستار انجام لواط با مهمانها شدند.

 

لوط به آنها التماس کرد که دست از این عمل کثیف خود بردارید .اینک من حاضرم دخترانم را به شما تزویج کنم وشما بصورت مشروع بهره مند شوید ولی قومش زیر بار نرفتند .لوط به آنها گفت اگر قدرتش را داشتم آنگاه میدانستم با شما چه کنم.در این زمان جبرئیل به فرشتگان گفت او نمیداند خدا چه قدرتی به او داده لوط که صحبت آنها را شنید خواست که آنان خود را معرفی نمایند وآنها حقیقت خود را به او گفتند.لوط علت حضورشان را ÷رسید وجبرئیل گفت ما برای هلاکت قومت آمده ایم.چیزی نگذشت که قوم لوط درب خانه را شکسته و وارد منزل شدند.جبرئیل که در منزل حضور داشت با به حرکت درآوردن بالهایش وکوبیدن به سروصورت آنها چشمانشان را کور نمود.س÷س فرشتگان به لوط گفتند که شبانه با خانواده ات از این شهر دور شو اما زنت را با خود نبر که او باید هلاک شود.

 

در میان قوم لوط دانشمندی بود که به قوم لوط گفت که نگذارید او از شهر خارج شود چرا که وجود او مانع نزول عذاب است.آنها خانه را محاصره کردند ولی جبرئیل ستونی از نور را در جلو لوط قرار داد ولوط وخانواده اش از درون نور از شهر خارج شدند.همسر لوط که از جریان آگاه شده بود در صدد خبر چینی بود که خداوند سنگی به سوی او فرستاد واو را نابود کرد.وقتی که طلوع فجر شد 4 فرشته هر یک در یک ناحیه از شهر قرار گرفتند وآنرا سرزمین را از ریشه  گرفته وبه آسمان بردند وس÷س آنرا بر سر قوم شرور لوط وارونه وزیر و رو نمودند سنگهایی همچون گل بر آنان باریدن گرفت وآنها را با بدترین وضع به هلاکت رساند.

 

منابع قرآنی:

 

شعراء:160-169/انبیاء:160-175 /عنکبوت:28- 30-29-32 /اعراف:80/هود:74- 77 -78-80-81 /قمر:33-37-39

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: داستان پیامبران ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 22 بهمن 1394برچسب:, | 11:2 | نویسنده : محمد |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • سحر دانلود