افسونگر 11
وقتی رفتن دوباره چسبیدم بهش و گفتم:
- گور بابای همه! دنیل خودمو عشقه!
با خشم نگام کرد و گفت:
- مجبور بودی اونقدر بخوری که اینقدر مست بشی؟! می خوای آبرومون رو ببری؟
از ته دل قهقهه زدم. خندیدن لازمه مستی بود. یه خونواده دیگه بهمون نزدیک شدن. بازم مراسم خداحافظی و تشکر. بعد از اونا جیمز اومد سمتمون. بیچاره توی چشماش یه غم خاصی بود. نمی دونستم دلیلش چیه برام هم اهمیتی نداشت. با دنیل دست داد و جلوی من ایستاد. سکسکه کردم انگشتم رو چند بار جلوی صورتش تکون دادم و گفتم:
- یادتون باشه به من نگفتین چه جوری با هم دوست شدین. من که می دونم اینجا یه خبری ... هست!
جیمز پوزخندی زد و گفت:
- هیچ خبری نیست! خیالت راحت ...
دنیل منو کشید سمت خودش و گفت:
- خوشحال شدیم دیدیمت جیمز ...
دانلود
- دانلود فایل از سرور اصلی
- نام :رومان افسونگر 11
- حجم فایلkb:419.41
- پسورد در صورت نیاز: yaddashtkon.loxblog.com
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: رمان ایرانی ، ،
برچسبها: