امشب ای عاشق ترین فرهاد مشرق زمین

تبلیغات

موضوعات

نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    یادداشت کن لذت ببر
    به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم مطالبی که در وبلاگ براتون گذاشتم مورد استفاده تان قرار بگیرد و خوشتان بیاید اگر هم از مطالب خوشتان امد یا دوست نداشتید حتما در قسمت نظرات بنویسید خوشحال میشم نظرات شما عزیزان را بدانم.این وبلاگ در تاریخ اذر ماه 1393 شروع به کار کرده برای شما دوستان عزیز.......... امیدوارم روز خوبی داشته باشید در وبلاگ بنده .

امکانات جانبی



ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 3467
    کل نظرات کل نظرات : 40
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 18

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 2043
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 86
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 204
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 9
    آي پي امروز آي پي امروز : 681
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 29
    بازدید هفته بازدید هفته : 2186
    بازدید ماه بازدید ماه : 3726
    بازدید سال بازدید سال : 74810
    بازدید کلی بازدید کلی : 262205

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 3.145.72.44
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

پربازدید

تصادفی

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان یادداشت کن لذت ببر و آدرس yaddashtkon.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

امشب ای عاشق ترین فرهاد مشرق زمین

امشب ای عاشق ترین فرهاد مشرق زمین
عشق بی آلایشم را در نگاهم ببین 

تا بگیرم ساغری دیگر ز چشمان تو
خاطرات تلخ و شیرینم کنارم بشین

ای که مجنونی و دنیای منی
ای که مجنونی و دنیای منی فتانه
همدم امروز و فردای منی
من شریک دشت غم های توام
من عروس عشق و لیلای توام

بار دیگر آتشم زد برق چشمان تو
ای که دنیای منی دستم به دامان تو
این شب زیبنده را با تو به سر می کنم فتانه
بار دیگر با تو در رویا سفر می کنم
بار دیگر با تو در رویا سفر می کنم

ای که مجنونی و دنیای منی
همدم امروز و فردای منی
من شریک دشت غم های توام فتانه
من عروس عشق و لیلای توام
من عروس عشق و لیلای توام


تاریخ ارسال پست: سه شنبه 26 شهريور 1398 ساعت: 9:55
می پسندم نمی پسندم

فیلترهای سیگارم را تنها نمیگذارم

فیلترهای سیگارم را تنها نمیگذارم


هرچه باشند آنها تنهایی هایم را فیلتر کرده اند


تاریخ ارسال پست: سه شنبه 26 شهريور 1398 ساعت: 9:54
می پسندم نمی پسندم

میبینی مادر؟

میبینی مادر؟


دیگر سیگار هم غم هایم را تسکین نمیدهد


سلطان غم بگو مسکنت چیست؟


فرزندت از پای درآمده


تاریخ ارسال پست: سه شنبه 26 شهريور 1398 ساعت: 9:53
می پسندم نمی پسندم

یارو زبونش می‌گرفته،

یارو زبونش می‌گرفته،

میره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟

کارمند داروخونه می گه:

دیب دیگه چیه؟

یارو جواب می ده: دیب

دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.

کارمنده می گه: والا ما

تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟

یارو می گه: بابا دیب،

دیب!

طرف می‌بینه نمی فهمه،

می ره به رئیس داروخونه می گه.

اون میآد می پرسه: چی

می‌خوای عزیزم؟

یارو می گه: دیب!

رئیس می پرسه: دیب دیگه

چیه؟

یارو می گه: بابا دیب

دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.

رئیس داروخونه می گه:

تو مطمئنی که اسمش دیبه؟

یارو می گه: آره بابا.

خودم دائم مصرف دارم. شما نمی‌دونید دیب چیه؟

رئیس هم هر کاری می‌کنه،

نمی تونه سر در بیاره و کلافه می شه.

یکی از کارمندای داروخونه

میآد جلو و می گه: یکی از بچه‌های داروخونه مثل همین آقا زبونش می‌گیره.

فکر کنم بفهمه

این چی می‌خواد. اما الان شیفتش نیست.

رئیس داروخونه که خیلی

مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره. یکی بره دنبالش، سریع

برش داره بیارتش.

می‌رن اون کارمنده رو

میارن. وقتی می رسه، از یارو می‌پرسه: چی می خوای؟

یارو می گه: دیب!

کارمنده می گه: دیب؟

یارو: آره.



کارمنه می گه: که این

ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟

یارو میگه: آره،

همونه.

کارمند میگه: داریم! چطور

نفهمیدن تو چی می خوای!؟

همه خیلی خوشحال شدن که

بالاخره فهمیدن یارو چی می خواد. کارمنده سریع می ره توی انبار و دیب رو میذاره توی

یه کیسه نایلون مشکی و میاره می ده به یارو و اونم می ره پی کارش.

همه جمع می شن دور اون

کارمند و با کنجکاوی می‌پرسن: چی می‌خواست این؟

کارمنده می گه: دیب!

می‌پرسن: دیب؟ دیب دیگه

چیه؟

می گه: بابا همون که این

ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!

رئیس شاکی می شه و می

گه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟

کارمنده می گه: تموم شد.

آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!!

.

.

.

.

*دلم خنک شد، آخر نفهمیدین دیب چیه*
اخش گفتم که از تیمارستان مزاحم شدم


تاریخ ارسال پست: سه شنبه 26 شهريور 1398 ساعت: 9:52
می پسندم نمی پسندم

گذشته هایت را ببخش

گذشته هایت را ببخش
زیرا آنان همچون کفش های کودکی ات نه تنها برایت کوچک اند
بلکه تو را از برداشتن گام های بزرگ باز می دارند


تاریخ ارسال پست: سه شنبه 26 شهريور 1398 ساعت: 9:51
می پسندم نمی پسندم

آخرهای فصل پاییز یه درخت پیروتنها

آخرهای فصل پاییز یه درخت پیروتنها
تنها برگی روی شاخش مونده بود میون برگها
یه شبی درخت به برگ گفت کاش بمونی درکنارم
آخه من میون برگهافقط تنهاتورودارم
وقتی برگ درخت رو میدیدداره ازغصه میمیره
با خدا رازونیازکرداون روازدرخت نگیره
بادلی خردوشکسته.گفت نذارازاون جداشم
ای خداکاری بکن که تا بهارهمین جاباشم
برگ توخلوت شبونه ازدلش با خدامی گفت
غافل ازاینکه یه گوشه بادهمه حرفاشو میشنفت
باداومد باخنده ای گفت:آخه این حرفهاکدومه
با هجوم من روشاخه عمرهردوتون تمومه
یه دفعه باد خیلی خشمگین با یه قدرتی فراوان
سیلی زدبه برگ وشاخه تا بگیره ازدرخت جون
ولی برگ مثل یه کوهی به درخت چسبید وچسبید
تاکه باد رفت پیش بارون.بارون هم قصه رو فهمید
بارون گفت با رعدوبرقم می سوزونمش تاریشه
تا که آثاری نمونه دیگه ازدرخت وبیشه
ولی بارونم مثل باد توی این بازی شکست خورد
به جایی رسید که بارون آرزو می کرد که میمرد
برگ نیفتاد آخه این کارخدا بود
هرکی زندگیش رو باخته دلش از خدا جدا بود


تاریخ ارسال پست: سه شنبه 26 شهريور 1398 ساعت: 9:50
می پسندم نمی پسندم

ّﺣّﺎّﻻّ♛ﻧّﻮّﺑّﺘّﻪّ♛ﻣّﻨّﻪّ♛ﺳّﺎّﻗّﯽّ♛ﺑّﺮّﯾّﺰّ♛...

ّﺣّﺎّﻻّ♛ﻧّﻮّﺑّﺘّﻪّ♛ﻣّﻨّﻪّ♛ﺳّﺎّﻗّﯽّ♛ﺑّﺮّﯾّﺰّ♛...
ّﭘّﯿّﮑّﺎّ♛ﺑّﺮّﻩّ♛ﺑّﺎّﻻّ...
ّﺑّﺰّﻥّ♛ﺑّﻪّ♛ﺳّﻼّﻣّﺘّﯽّ♛ﻫّﻤّﻪّ♛ﺍّﻭّﻧّﺎّﯾّﯿّﮑّﻪّ♜ﻗّﺒّﻼّ♜ﺑّﻮّﺩّﻥّ♜ﻭّﻟّﯽّ♜ﺩّﯾّﮕّﻪّ♜ﻧّﯿّﺴّﺘّﻦّ♜
♜ﭼّﻮّﻥّ♜ﺩّﯾّﮕّﻪّ♜ﺍّﻭّﻧّﺎّﯾّﯽّ♜ﻧّﯿّﺴّﺘّﻦّ♜ﮐّﻪّ♜ﻗّﺒّﻼّ♜ﺑّﻮّﺩّﻥّ...
ّﺳّﻼّﻣّﺘّﯿّﻪّ♜ﺭّﺩّ♜ﭘّﺎّﻫّﺎّﯾّﻪّ♜ﺭّﻭّ♜ﻗّﻠّﺒّﻤّﻮّﻥّ...
ّﺳّﻼّﻣّﺘّﯽّ♜ﺍّﻭّﻧّﺎّﯾّﯽّ♜ﮐّﻪّ♜ﻣّﯿّﺨّﻨّﺪّﻥّ♜،ﺍّﻣّﺎّ♜...
ﯾّﻪّ♜ﻋّﻤّﺮّ♜ﺑّﻐّﺾّ♜ﺩّﺍّﺷّﺘّﻦّ♜ﻭّ♜ﻫّﯿّﭽّﮑّﺲّ♜ﻧّﻔّﻬّﻤّﯿّﺪّ...
ّﺳّﻼّﻣّﺘّﯽّ♜ﺍّﻭّﻧّﺎّﯾّﯽّ♜ﮐّﻪّ♜ﺑّﺮّﺍّﯼّ♜ﺭّﻓّﺘّﻦّ♜ﺍّﻭّﻣّﺪّﻩّ♜ﺑّﻮّﺩّﻥّ...
ّﺳّﻼّﻣّﺘّﯽّ♜ﺍّﻭّﻧّﺎّﯾّﯽّ♜ﮐّﻪّ♜ﺣّﺮّﻣّﺖّ♜ﻧّﻮّﻥّ♜ﻭّ♜ﻧّﻤّﮏّ♜ﮐّﻪّ♜ﻫّﯿّﭻّ♜!!
♜ﺣّﺮّﻣّﺖّ♜ﺧّﺎّﻃّﺮّﺍّﺗّﯿّﻢّ♝ﮐّﻪّ♝ﺑّﺎّﻫّﺎّﺷّﻮّﻥّ♝ﺩّﺍّﺷّﺘّﯿّﻤّﻢّ♝ﻧّﮕّﻪّ♝ﻧّﺪّﺍّﺷّﺘّﻦّ...
ّﺳّﻼّﻣّﺘّﯽّ♝ﺩّﺧّﺘّﺮّﯼّ♝ﮐّﻪّ♝ﺑّﻪّ♝ﻋّﺸّﻘّﺶّ♝ﮔّﻔّﺖّ♝:ّ
♝ﺍّﮔّﻪّ♝ﺑّﻤّﻮّﻧّﯽّ♝ﻣّﯿّﺸّﯽّ♝ﺑّﺎّﺑّﺎّﯼّ♝ﭘّﺴّﺮّﻡّ♝ﻭّ♝ﺍّﮔّﻪّ♝ﺑّﺮّﯼّ♝ﻣّﯿّﺸّﯽّ♝ﺍّﺳّﻢّ♝ﭘّﺴّﺮّﻡّ...
ّﺳّﻼّﻣّﺘّﯽّ♝ﺍّﻭّﻧّﺎّﯾّﯿّﮑّﻪّ♝ﺩّﻭّﺳّﺖّ♝ﺩّﺍّﺷّﺘّﯿّﻢّ♝ﻣّﺎّﻝّ♝ﻣّﺎّ♝ﺑّﺸّﻦّ♝ﻭّ
♝ﺟّﻠّﻮّ♝ﭼّﺸّﻤّﻤّﻮّﻥّ♝ﻣّﺎّﻝّ♝ﯾّﮑّﯽّ♝ﺩّﯾّﮕّﻪّ♝ﺷّﺪّﻥّ


تاریخ ارسال پست: سه شنبه 26 شهريور 1398 ساعت: 9:49
می پسندم نمی پسندم

دختر بودن تاوان دارد...

دختر بودن تاوان دارد...
بزرگ میشوی
عاشق میشوی
دل میبندی
تنت را برایش عریان میکنی
نه از روی هوس



http://avazak.ir/Java/line/Avazak.ir-Line14.gif

بلکه از روی عشق
وقتی دلش را زدی میرود...
و تو میمانی و خودت...
آن زمان تو یک هرزه ای و او کمی دختر بازی کر
ده


تاریخ ارسال پست: سه شنبه 26 شهريور 1398 ساعت: 9:41
می پسندم نمی پسندم

کامل بخون \" بعد نظر بده\"

کامل بخون \" بعد نظر بده\"
.

میترسم از دخترایی که شرم و حیا ندارن ..اینایی که هر روز با یکی می پرن

اینایی که افتخار میکنن با چنتا پسر دوستن

اینایی که الگوشون شده جولی و لوپز

اینایی که چپ چپ نگاه کردن پسرارو کلاس میدونن و کلی کیف میکنن

اونایی که خجالت میکشن با مامانشون تو خیابون راه برن ..
اینایی که بخاطر یه پسر، هزارتا دروغ به پدر مادرشون میگن ..
اینایی که از احساسات بویی نبردن ..
اینایی که ظرافت زنونه ندارن ..
اینایی که بد دهنن ..
اینایی که شیطنتو با هرزگی اشتباه گرفتن ..
اینایی که به جای شیطنتای دخترونه، کارشون شده تیغ زدن ، و دنیاشون شده مدل ماشین و پول و شارژ ..
میترسم ..
میترسم از دخترایی ک دیگه دختر نیستن ..

همیشه یادت باشه جنس ارزون مشترشیم زیاده و اینم بگم یه هورمونی تو پسر هست که اگه دوزش بزنه بالا به خر ماده ام رحم نمیکنه

بانو .. قدر خودتو بدون .. خیلی بیشتر ازینا می ارزی

بــآنـوے ســرزمین مــن..ارزش خــودتــــو بــدون.!بدون کــــﮧ تــــو قــرآره...لیــلــےشــیریــن پــرنسسو...تمـــآم هستـــے یکــ مـــرد بــاشـے !قــرآره چشـمآت گــرمآ بــخش مـــردے بـــآشه!قــرآره آغــوشتـــ لطیفـــ تــریـن جــآیگــاه مـــردے بـــآشه ! !قــرآره مــوهــآتـــ \"نـــوازشگـــر\" بـــے خــوآبــے هــآے مـــردے بـــآشه ! ! !قــرآره شخصیتتــــ اوج غــرور مـــردے بـــآشه!بـــــانــو ...تـــوزیبــآتریــن لطیفـــ تریــن با احســـاس تریــن و پـــآکــ تریــלּمـــوجود ایــن کـــره خــآکــے هستـــے!

{ارزش خــودتــــو بدون


تاریخ ارسال پست: سه شنبه 26 شهريور 1398 ساعت: 9:40
می پسندم نمی پسندم

متن زیباییه...بعد خوندن کامنت هم بذارید

متن زیباییه...بعد خوندن کامنت هم بذارید

روسریت را سفت ببند
لباسهایت پوشیده باشد...
ارایش نکن اگر راه دارد زیبا هم نباش
دخترک پنهان کن خویش را..
اینجا ایران است...
در دانشگاه هزاران خواستگار داری ولی تنها خواستگار یک شبند...
در خیابان هزاران راننده ی شخصی داری امامقصد همه
مکان خالیست و بس...
کمی که فکر کنی لرزه بر بدنت مینشیند...
دخترک اینجا چشمها گرسنه تر از معده هاست ...
سیراب شدن چشمها خیال باطل است...
از دید مردم اینجا اگر زشت باشی هرزه ای...
اگر زیبا باشی فاحشه ای...
اگر اجتماعی برخورد کنی میگویند
خراب است ..
اگر سرد باشی میگویند
قیمتش بالاست..
دخترک اینجا زن بودن دل شیر میخواهد..
این جا باید مرد باشی تا بخواهی زن باشی...


تاریخ ارسال پست: سه شنبه 26 شهريور 1398 ساعت: 9:37
می پسندم نمی پسندم

خداوندا پناه پسرم باش

خداوندا پناه پسرم باش

 

جهان تاریکی محض است، میترسم کنارش باش

 

تویی یکتا، تو بی همتا، تو در سختی پناهش باش


تاریخ ارسال پست: جمعه 8 شهريور 1398 ساعت: 11:39
می پسندم نمی پسندم

پسرم

پسرم

 

تو وارث زیبایی خدایی؛ زیبایی ات دنیایم را زیر و رو کرده

 

و پاکی ات آرامش جانِ من است

 

عالم و آدم خبر دارند که من

 

عاشق ترین عاشق دنیا هستم برای پسری چون تو.


تاریخ ارسال پست: جمعه 8 شهريور 1398 ساعت: 11:39
می پسندم نمی پسندم

امروز تو تقویم هخامنشی روز پسره…

امروز تو تقویم هخامنشی روز پسره…

 

ﺭﻭﺯ ﭘﺴﺮ ﻣﺒﺎﺭکــ

 

تقدیم به همه  ی پسردارا ….روز پسر مبارک

 

امروز تو تقویم هخامنشی روز پسره…

 

ﺭﻭﺯ ﭘﺴﺮ ﻣﺒﺎﺭکــ

 

بابایی های اینده

 

سلطان غــرورا

 

تکیه گاهای محکــم

 

غیرتیـــای خواستنــی

 

تـه ریش دارا

 

گــُل پسـرا

 

که دنیاشون

 

پر از پیراهــن و شلواره

 

پر از کتونی و کالج و ادکلن

 

قربون صدقه هایی که از مادرشون میرن

 

چشم غره هایی که به باباهه میره

 

صاحب تلفن های ۱ دقیقه ای

 

عاشقهای مطلق مامانا

 

ابهت دستهای مردونه

 

سر گذاشتناشون روی پای مادر

 

عاشقان سیب زمینی سرخ کرده

 

آهنگ گوش دادنای نصف شب,تو اتوبان

 

با ناراحتی ﺑﻪ یه عکس نگاه کردن

 

دوش گرفتنای ۵ دقیقه ای

 

قولهایی که وقتی میدن رد خور نداره

 

کلمه های رمزی که فقط خودشون معنیشو می دونن

 

دنیای پسراشاید پر از غصه های یواشکیه

 

ولی،

 

پر از عشقه که اخرش به مامانشون ختم میشه

 

اهای پسردارا…

 

روز پسرتون مبارک

 

عاقبت به خیر شن

 

ایشالا


تاریخ ارسال پست: جمعه 8 شهريور 1398 ساعت: 11:38
می پسندم نمی پسندم

میشه اسم پاکتو رو دل خدا نوشت

میشه اسم پاکتو رو دل خدا نوشت

 

میشه با تو پر کشید توی راه سرنوشت

 

میشه با عطر تنت تا خود خدا رسید

 

میشه چشم نازتو رو تن گلها کشید


تاریخ ارسال پست: جمعه 8 شهريور 1398 ساعت: 11:31
می پسندم نمی پسندم

تقدیم به بهترین دختر دنیا و امید حیات من

تقدیم به بهترین دختر دنیا و امید حیات من

 

با آرزوی بهترین و برترین ها برای فرشته زندگیم

 

 

 

دخترم روزت مبارک


تاریخ ارسال پست: جمعه 8 شهريور 1398 ساعت: 11:31
می پسندم نمی پسندم

دختر جماعت به کل برتر است

دختر جماعت به کل برتر است

 

ز جن تا پری از همه سر تر است

 

پسر سخت بیجا کند، مرگ بید

 

که برتر ز دختر بیاید پدید

 

 

 

روز دختر مبارک

 


تاریخ ارسال پست: جمعه 8 شهريور 1398 ساعت: 11:30
می پسندم نمی پسندم

خداوند لبخند زد

خداوند لبخند زد

 

دختر آفریده شد

 

 

 

لبخند خدا روزت مبارک

 


تاریخ ارسال پست: جمعه 8 شهريور 1398 ساعت: 11:29
می پسندم نمی پسندم

تو ببین، وحشی چشمان توام دختر خوب

تو ببین، وحشی چشمان توام دختر خوب

 

که چنین بی سر و سامان توأم دختر خوب

 

خوشترین خاطره در خلوت خونین خیال

 

خواب لبخند و پری خوان توأم دختر خوب

 

روز دختر مبارک

 

 


تاریخ ارسال پست: جمعه 8 شهريور 1398 ساعت: 11:28
می پسندم نمی پسندم

برای دختر گلم یه آسمون عشق میارم

برای دختر گلم یه آسمون عشق میارم

 

برای ناز اون چشاش سخاوت هدیه میارم

 

یک دل پر امید و مهر، ترانه ساز غصه ها

 

هدیه من به دخترم، همون غریب بی ریا

 

 

 

دخترم روزت مبارک


تاریخ ارسال پست: جمعه 8 شهريور 1398 ساعت: 11:27
می پسندم نمی پسندم

دختران فرشتگانی هستند از آسمان

دختران فرشتگانی هستند از آسمان

 

برای پر کردن قلب ما با عشق بی پایان

 

این روز بر دختران امروز و مادران فردا مبارک


تاریخ ارسال پست: جمعه 8 شهريور 1398 ساعت: 11:26
می پسندم نمی پسندم

امیدوارم مثل حنا با مسولیت

امیدوارم مثل حنا با مسولیت

 

مثه کزت صبور

 

مثه ممول مهربون

 

مثه جودی شاد و سر زنده

 

و مثل سیندرلا خوشبخت باشی

 

 

 

دختر جانم روزت مبارک باد


تاریخ ارسال پست: جمعه 8 شهريور 1398 ساعت: 11:24
می پسندم نمی پسندم

مطالب پروفسور مجید سمیعی

پروفسور مجید سمیعی، سرشناس ترین جراح مغز و اعصاب دنیا، در تاریخ 29 خرداد سال 1316 در تهران به دنیا آمد و تا پایان دوران دبیرستان در ایران زندگی کرد. او پس از اتمام دوره متوسطه راهی کشور آلمان شد و در دانشگاه ماینتز در رشته پزشکی تحصیلات خود را ادامه داد.

مجید سمیعی در سال 1970 میلادی (1349 هجری شمسی) موفق به دریافت عنوان دانشیاری رشته جراحی مغز و اعصاب شد و سمت معاونت دپارتمان جراحی مغز و اعصاب دانشگاه ماینتز را در اختیار گرفت. پروفسور سمیعی هم اکنون ریاست مرکز بین المللی علوم اعصاب در هانوفر آلمان را بر عهده داشته و عضو افتخاری بسیاری از آکادمی های ملی علوم پزشکی و همچنین جوامع بین المللی جراحی مغز و اعصاب است.


تاریخ ارسال پست: جمعه 8 شهريور 1398 ساعت: 11:22
می پسندم نمی پسندم